بایدهای نشستن و نوشتن
دوشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۱۶ ق.ظ
باید قلمم را بردارم و بنویسم. چه بنویسم مهم نیست، مهم نوشتن است، نشستن برای نوشتن. مثلا شاید بخواهم از دلنوشته شروع کنم یا داستان بنویسم یا شاید نمایشنامه. هر چه هست باید قلمم خوشحال باشد تا خوب بنویسد. باید وقتی رقصاندمش، جا پاهایش را که نگاه می کند، ذوق کند بسکه خوب از آب درآمده. باید دستم را ورزش بدهم تا بازهم بهتر بنویسم. باید دستم هم خوشحال باشد که در نوشتن شریک شده. باید فکر کنم و یک چیز خوبی بنویسم که کاغذ ها خوشحال باشند از حجم باری که بر دوش می کشند و باید جوهر خودکار خوشحال باشد که در نوشته های من غرق است. باید تو که میخوانی خوشحال باشی و تنها این منم که غمگین نشسته ام و می خواهم چیزهای شادی آور بنویسم. نمیشود؟ نه که نمیشود. باید خوشحال باشم تا بنویسم نه اینکه بنویسم تا خوشحالم کند. چقدر یک نشستن و نوشتن ساده، باید دارد...
۹۵/۱۲/۱۶
اینکه در پایان نوشته شما ذهنیت مخاطب را حدس زدید جالبه
منظورم اشاره شما به بایدهایی است که به کار برده اید
و در پایان دلیل آن را خوب بیان کرده اید
که نشستن و نوشتن به طور طبیعی بایدهای خودش را دارد